زندگی حضرت رضا(ع) از گذشته تاکنون الهام بخش هنرمندان بسیاری بوده و آثار متعددی بر این اساس خلق شده است. در این نوشتار سراغ کسی رفتیم که از فعالان فرهنگی منطقه 11 است و پس از سالها بازیگری تئاتر و نویسندگی، تصمیم میگیرد داستانی درباره خواجه اباصلت که از دانشمندان و مریدان زمان حضرت رضا(ع) است، بنویسد. محمد ملتجی برای نوشتن این اثر بیش از 3سال زمان گذاشته و 2سال آن را صرف تحقیقات و پژوهشهای تاریخی کرده است چراکه به گفته خودش وقتی یک روایت تاریخی میخواهد تبدیل به رمان شود به تحقیقات بسیاری نیاز دارد و او که توانسته این کار را انجام دهد آن را عنایت حضرت رضا(ع) میداند.
ملتجی متولد 1337 است و از دوران نوجوانی متوجه استعداد نویسندگیاش میشود. اولین بار، سال 1354 یک شعر کوتاه را مینویسد. پس از آن، دو داستان کوتاه نوشته و برای مجله جوانان آن زمان میفرستد که در آن چاپ میشود. او وقتی کنار کتابهای داستانی، نمایشنامه را میخواند به این عرصه هم علاقهمند میشود.
همین علاقهاش باعث میشود که سال 1359 پس از ورودش به سپاه، مستقیم وارد بخش فرهنگی شود. در آنجا یک دوره آموزش تئاتر میبیند که استادان آن داریوش ارجمند و رضا صابری بودند. با تلفیق این آموزشهای هنری و استعداد نویسندگی که داشته، رو به نوشتن نمایشنامه میآورد. اولین نمایشنامه او «وارثان زمین» بود که در اولین جشنواره فجر تهران شرکت میکند.
از آن زمان تاکنون او حدود 20 نمایشنامه صحنهای و رادیویی نوشته که 12 نمایشنامهاش برای رادیو زائر و درباره امام رضا(ع) بوده است. به مرور وارد فیلمنامهنویسی هم میشود و فیلمنامه «عرش اکبر» او در یکی از سالهای دهه 60 رتبه دوم کشوری را به دست میآورد. از این پس وارد عرصه بازیگری میشود و بعد از گذشت حدود 12 سال که به قول خودش قوای جسمیاش برای تئاتر کاهش پیدا میکند، دوباره بر نویسندگی متمرکز میشود و در این زمان است که رمان «در پرتو آفتاب» را مینویسد.
او در حین تحقیقهایش پی میبرد اباصلت که از صحابه خاص امام رضا(ع) بوده و ایشان او را محرم راز خود میدانستند، یک عالم محدث وارسته ایرانی بوده که ثروت بسیاری داشته و آن را در راه اهل بیت(ع) صرف کرده است. ملتجی در کتاب «در پرتو آفتاب» از کودکی اباصلت تا خدماتش به امام رضا(ع)، کرسیهای بحث و تبادل نظر امام رضا(ع) با فرقههای مختلف، نماز باران، حدیث سلسسله الذهب، شهادت حضرت رضا(ع)، دستگیری اباصلت و خاکسپاری او را در قالب داستانی رمانی آورده است.
پس از چاپ این کتاب در سال 92، از سوی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تقدیر میشود و به دنبال نشستهای نقد و بررسی که برای آن گذاشته میشود، ملتجی به این نتیجه میرسد که نمایشنامه آن را هم بنویسد و به گفته خودش این نمایشنامه هم با استقبال مواجه میشود.ناگفته نماند که ملتجی حدود 10 سال است عضویت شورای نظارت بر تئاتر را بر عهده دارد. او همچنین 12 کتاب رضوی را برای انتشارات بهنشر به کتاب صوتی تبدیل کرده و به تجربه دیده است اگر نویسنده به تکنیکهای نویسندگی مسلط باشد و محتوای خوبی را برگزیند اثرش با استقبال مردم مواجه میشود.
این هنرمند که کتاب «دریا دریا ستاره» از دیگر آثار اوست،معتقد است سیره رضوی ظرفیتهای بسیاری دارد که میتواند مورد استفاده نویسندگان، فیلمنامهنویسان و هنرمندان مختلف قرار گیرد؛ اما متأسفانه بیشتر افراد نگاهی سطحی به زندگی ایشان دارند و از توجه به سیره و عمق زندگی حضرت رضا(ع) غفلت میکنند.او با اشاره به حدیثی از امام رضا(ع) مبنی بر اینکه مردمداری نیمی از عقل است، میگوید: در سراسر سیره ثامنالحجج(ع) مردمداری موج میزند و میبینیم که ایشان با فقیر و غنی و پیر و جوان همنشین بوده و همین مردمداری این امام همام بود که باعث ماندگاریشان شد.به نظر او جامعه امروز ما به شدت نیازمند این مردمداری است و فاصلهای که بین مردم و مسئولان جامعه ایجاد شده خلاف سیره رضوی است.
نویسنده کتاب طپش به ایمان، اعتقادات قلبی و یکی بودن حرف و عمل شمسالشموس اشاره میکند و میافزاید: یکی از دلایل مهمی که باعث شد سخنان امام رضا(ع) تأثیرگذار باشد و بر دل و جان مردم بنشیند این بود که ایشان به آنچه میگفت باور داشت و خودش عامل به سخنانش بود؛ اما متأسفانه امروز با وجود اینکه آموزههای دینی به اشکال مختلف از طریق سخنرانیها، مراسم مذهبی، تلویزیون، کتب درسی و ... بیان میشود، تعداد افراد عامل به این آموزهها آنگونه که انتظار داریم، نیست و علتش را باید در همین فاصله بین حرف و عمل گویندگان جستوجو کرد.
ملتجی، یکی دیگر از ظرفیتهای مغفول مانده سیره رضوی را مناظرهها و گفتوگوهای علمی این امام همام میداند و در این راستا اظهار میکند: متأسفانه هنرمندان و نویسندگان آنطور که باید به این جنبه زندگی حضرت رضا(ع) نپرداختهاند و این در حالی است که مناظرات ایشان بخش مهمی از زندگی این امام بزرگ را در بر میگیرد و با نشان دادن آنها به مردم میتوان شبهههای بسیاری را برطرف و پایههای اعتقادی افراد را محکم کرد.
این نویسنده معتقد است مناظرههای حضرت رضا(ع) میتواند موضوع داستانها و فیلمنامههای متعدد و جذابی باشد؛ اما چون بیشتر افراد در سطح باقی مانده و نگاه عمقی به این جنبههای مهم و آموزنده زندگی حضرت رضا(ع) ندارند، از آنها غفلت شده است.
او ادامه میدهد: اکنون میبینیم که اگر تئاتر یا داستانی درباره حضرت رضا(ع) نوشته میشود به طور معمول درباره موضوعهایی همچون سفر زیارت یا شفا گرفتن و طلب حاجت از ایشان است در حالیکه توجه به این امور سطحی نباید موجب غفلت ما از سیره رضوی شود و با اندک توجهی به سبک زندگی حضرت رضا(ع) میتوان موضوعهای جذاب و مهم بسیاری پیدا کرد که مردم هم نسبت به آن علاقه نشان میدهند. این بازیگر و نویسند، به تجربه دیده که مردم دنبال آثار با کیفیت و خوب هستند و کتاب یا تئاتری که از سطح عبور کرده و با زبانی شیرین و جذاب، زندگی حضرت رضا(ع) را به تصویر کشیده، با استقبال مواجه شده است.